با نام خوشت

بی روی تو رنگ بو نداریم

می در قدح و سبو نداریم

با نام خوشت همیشه مستیم

بی عشق تو آبرو نداریم

شب نیست که با دو چشم مستت

در میکده های و هو نداریم

از عشق تو با کسی نگفتیم

چون جرات گفتگو نداریم

با غیر اگر ترا ببینیم

با تو سر روبه رو نداریم

از هر چه به غیر عشق رویت

دیگر به دل آرزو نداریم

آب

گمانم کربلا بودی تو ای آب

نوای نینوا بودی تو ای آب

تو را حق مهر زهرا کرد اما

بکام اشقیا بودی تو ای آب

برای کشتن آل پیمبر

شروع ماجرا بودی تو ای آب

ز اهل کوفه گویا خو گرفتی

که بی مهر و وفا بودی تو ای آب

عطش در خیمه ها بیداد میکرد

چرا بی اعتنا بودی تو ای آب

تو بودی تشنه اکبر رفت میدان

چه بی شرم و حیا بودی تو ای آب

تو بودی جسم قاسم توتیا شد

چرا بیگانه گردیدی ز سقا

تو یار آشنا بودی تو ای آب

در وقتی که اصغر بال میزد

کجا بودی کجا بودی تو ای آب

ژولیده نیشابوری