بیایی از سفر
دو سه روزه که دلم بد جوری هواتو کرده
باز دوباره هوس گرمی اون نگاتو کرده
چند شبه که باز دوباره تو به خوابم نمیای
تو سراغ این دل خونه خرابم نمیای
هر جمعه دارم من با خودم میگم که امروز تو میای
اما وقتی که دیگه غروب میشه دلم می دونه نمیای
هر غروب جمعه من با یه سبد یاس پرپر
میشینم منتظرت تا تو بیایی از سفر
ای من بفدای قامت رعناتو ای سبزه قبا
بیا دلگیره دیگه بدون تو همهء جمعه شبا
هر غروب جمعه من با یه سبد یاس پرپر
میشینم منتظرت تا تو بیایی از سفر
تا تو بیایی از سفر
تا تو بیایی از سفر
یگانه
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۶/۱۱/۲۶ ساعت 2:7 توسط فرهاد
|