با تیشه خیال تراشیده ام تو را

در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب ؟

یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را

هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ

من از تمام گلها بوییده ام تو را

رویای آشنای شب و روز عمر من

در خوابهای کودکی ام دیده ام تو را 

از هر نظر تو عین پسند دل منی

هم دیده ـ هم ندیده  ـ پسندیده ام تو را

زیبا پرستی دل من بی دلیل نیست

زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را

با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی

در هر سئوال از همه پرسیده ام تو را 

از شعر و استعار و تشبیه بر تری

با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را 

قیصر امین پور