بشنو این ناله ی شبانه ی من
ناسزا کرده او روانه ی من
تا ابد حکمران فرداها
میدهد بوی غم ترانه ی من
قسمتم تا کی و کجا مردن
پیر شد حس نو جوانه ی من
می کشد نقطه ی امید مرا
شب سیه کرده اشیانه ی من
فاتحان زمین به غفلت و خواب
کهنه شد درد عارفانه ی من
فصل زرد زمین و فرطه ی شور
زخمه زد ترس بی بهانه ی من
می زند بانگ شوم تنهايی
یخ زد این قلب کودکانه ی من ...
مریم چراغی