با غم تو فارغم از کفر و دین

چشم تو سرچشمه عین الیقین

این همه گفتند : بیا و ببین

عشق چه می گفت ؟ بیا و ببین

فتنه ندیدم که ندیدم در آن

چشم کماندار تو را در کمین

دست من و دامن آن آستان

چشم من و گوشه  این آستین

ای همه غمهای تو خوش ؛ مرحبا

ای همه حزن  تو برین  ؛  آفرین

ای دل من دستخوش درد تو

جز غم تو هیچ ندارم  ؛  همین

زنده یاد قیصر امین پور