شود آیا که در خانه تو پیر شوم

آنچنان پیر شوم لایق تقدیر شوم

شود آیا که سگ کهف حریمت باشم

با دو دستت به در میکده زنجیر شوم

کاش روزی به دلم مهر وصالت بزنی

کاش با پیچ و خم زلف تو درگیر شوم

کاش با دست تو بیدار شوم از غفلت

می دهی بر من و از باده تو سیر شوم

من که از دوری و هجر تو خراب آبادم

وعده وصل بده صاحب تعبیر شوم

کاش از کوی تو ام اذن دخولی برسد

یا که در راه غمت لایق شمشیر شوم