سایه تیغ علی (ع)
بپای آتش محراب خون خضوع کنیم
بیا به عشق علی(ع) تا به اوج پر بزنیم
به کلبه های فقیران شهر سر بزنیم
ببین که در دل کوچه هنوز بوی علی(ع) ست
نگاه خیس یتیمان به جستجویعلی(ع) ست
سکوت و بارش مهتاب و رقص داغ نسیم
بجز علی(ع) همه را کرده خواب شب تسلیم
شب است و درد دل عاشقانه را مولا
به چاه گوید و او محرم است یا مولا
بگو چرا دل ها از قبیله ی سنگ است ؟
چرا ؟ چرا ؟ دل مولا ز دست ما تنگ است ؟
چرا ز دولدل خورشید دور می گیریم
همه به گرد جمل مثل کور می گردیم
نگاه وحشی شیطان فریبمان داده است
ز جنس سکه خببیثانه سیبمان داده است
بیا کبوتر مولا شویم ـ اگر مردیم
به گرد شبکده اشعری نمی گردیم
طنین جمله ی مولا به آیه می ماند
علی به لحن خداوند خطبه می خواند
بیا که قدر بدانیم حرمت غم را
از این دیار برانیم ابن ملجم را
بیا که عشق علی را اگر به سر داریم
زه سکه های معاویه چشم برداریم
بیا که تا نفسی هست ما شروع کنیم
علاج واقعه را پیش از وقوع کنیم
اگر که قلب تو می ریزد آتش از دامن
به عشق شرخ علی تنگ می شود با من
خوش است راز دل خویش با علی(ع) گفتن
به قلب زخمی درویش یا علی(ع) گفتن
بیا به سایه تیغ علی پناه ببر
بسوز و سوز دلت را به خانقاه ببر